۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

بی نام


تقلا نمی کنم، دیگر دست و پا نمی زنم
حتی نفس هایم را هم نمی شمارم، تا شاید دمی بیشتر روی آب بمانم
خودم را به دست جریان سپرده ام
به دست طغیانی که حتی نام تو را هم نشنیده است


دشت به دشت، جهنم دره به جهنم دره می کشاندم
چشم های شیدایم هنوز بر فراز خیل امواج دنیای زیر پاهایت را می پایند
شعله های شور از جای جای تنم در آغوش باز آبشار زبانه می کشند

با آب زلالی می آمیزم، که در تمامی این سال های عطش
خودت را حتی به جرعه ایش هم میهمان نکردی


نه عزیز، اشک نیست که کاسه ی چشمانم را پر می کند
 این جسم من است که دعوت زلال آب را عاقبت اجابت می کند

۷ نظر:

safzav گفت...

آیدا این روزا میخوام هی ازت بپرسم چه خبر؟

mamal گفت...

Sheeret mano be yade covere ruye Albume From Afar endakht. Nemidunam shayad daram haziyun migam?! Wali un hanuz shamshir wa separ dasteshe. Noke shamshir be samte zamine. Saparam gozashte ruye pahlush. Negahesham khire be zamine. Tanha tu midune jang istade. Ruye zamin jomjomast. Dar suratesh na tras dide mishe wa na nefrat. Be nazaram amadast ke ... Mehr lesendar ye mogheye monaseb dobare warede karzar she. Shayadam shekasto pazirofte. Aslan ki gofte shekast bade?! Gahi waghta aslan nabayad dast o pa zad makhsusan waghti tu batlaghi. Aab zolal wa pak ham zaegheye pak wa zolal mikhad wa kasi ke arzeshesho bedune wagarna farghi ba aabe maamulu barash nadare. Bayad aashegh bashi mesle osmanha, haj ghorban ha ta befahmi farghe ghanat, chah, aabe juy ba aabe masnuiye tasfiye shode ya nashode chiye. Faghat une ke miyad be ziyafatet wa...

Einhornin گفت...

قابل توجه بقیه، منظور محمد این عکسه:
http://cdon.eu/media-dynamic/images/product/00/06/98/45/40/3/2d898faa-2017-4b93-8c75-a94ff8692ad9.jpg

صفورایی، باید بشینم برات مفصل تعریف کنم! کلی چیز یاد گرفتم از جمله اینکه دنیا رو نمی شه به پای کسی ریخت که اصلا نمی خواد حتی توش قدم بزنه؛ نمی شه به کسی کولی داد تا تو مسیر زندگیش طی طریق کنه، چون هر کسی این وسط باید راه خودش رو هم بره. حتی ماهایی که دستها در دست هم، با هم امراه و هم پیمانیم هم هر کدوم راه خودمون رو می ریم، فقط در کنار هم! یاد گرفتم که ترس چیز بدی نیست، مشکل از اون جایی شروع می شه که می ذاری ترس زمام امور زندگیت رو به دست بگیره... تازه یاد گرفتم هم که هنوز خیلی ها خیلی چیزها می کن که یا نیستن یا جرأتش رو ندارن.

وای ممل خودم نمی دونستم چقدر به هم می آن!
نه شسکست لزوماً چیز بدی نیست، با این همه باور ندارم که من شکست خوردم. بر عکس، اگر کسی این وسط چیزی به دست آورده باشه اون منم که دل به دریا زدم. آب زلال رو هم که تازه عشقه!

mamal گفت...

میدونم از کاور روی آلبوم الهام نگرفتی‌ ولی‌ تشابهات بسیاره. یکبار دیگه دقیق نگاهش کن.انقدر آهنگا قشنگه که آدم یادش میره چقدر طرح هوشمندانه انتخاب شده. خیلی‌ چیزا از انسیفروم یاد گرفتم.شعر تو من رو یاد آن پیرمرد جنگجو انداخت.پیرمرده من تو و انسانهای دیگه هستیم. میدان کارزار با همهٔ یون چیزایی که میبینی‌ صحنه زندگی‌.تنهاییش خیلی‌ معنی میده.راهیه که باید تنها بری.هممون باید تنها بریم دستامون تور دستهای همه ولی‌ کسی‌ بار کسی‌ رو نمیتونه و درست هم نیست که به دوش بکشه.پاهات و شونهات برای حرکت لازمه و باید آزاد و رها باشه.منم خیلی‌ حرفهای دیگه برای گفتن دارم.به همدیگه میگفتیم این کنسرت رهامون میکنه. اینکارو کرد ولی‌ ۱۰۰۰ برابر بهتر از آنکه فکرشو میکردیم...

Einhornin گفت...

شاید چون این دو ماهه باهاش زندگی کردم، تازه یه دو سه هفته قبلش هم که مشغول بقیه آهنگ ها بودیم، اصلاً کلاً تو این دوران عجیب همدم و همراهمون شدن... شاید بهمون اینقدر جواب می ده این موسیقی چون از خیلی پیش از رسالت مارکوس باهاش زندگی کردیم، چون که خودمونن، چون که دستهاشون با دستهای ما آشناست. تو زبون ما فرزانگانی ها حداقل بغل خیلی معنی می ده، این ها ممل بغل کردنشون مثل ماهاست.

خودش گفت که پیرمرده همه ی ماهاییم، خودش گفت که این میدان کارزار غوغای زندگیه، که درگیری های درون هر کدوممونه، خودش گفت که همه ی اینها، حماسه های خفته در درون ماست...

باز هم نشد من آروم بگیرم بشینم پای کوانتوم، می بینی چه مصیبتیه؟ ؛)

mamal گفت...

باور کن من نمیدونستم یعنی انقدر حرف پیش اومد که نشد راجع بهش صحبت کنیم. خودم به این نتیجه رسیدم که پیرمرد ماهاییم و اون صحنهٔ کارزار زندگی.اینبار لطفا روی زمینو دقیقتر نگاه کن خیلی‌ معنی میده.فکرشو بکن جدا از زیباییهای موسیقی آدم واقعا متن بفهمه و تو زندگی‌ ازش استفاده کنه. لطفا آروم شو و به درست برس این خواهش دوستات محمد و سامیه. بذار دتامون همچنان حسودی کنیم. خودت میدونی چقدر این حسادت برای ما دوتا شیریینه.حالمون نگیر

safzav گفت...

هی آیدا ... چه هیجان انگیز ... چه خوب کشف کردی ...
جواب سوال پیدا کردن خیلی فوق العاده است و تا خودت رو به آب نزنی نمیتونی انتظار داشته باشی که چیزی کشف کنی، چیزی بفهمی ...

برات خیلی خوشحالم آیدا ... برای تجربه فوق العاده ات خیلی خوشحالم آیدا ...