آسمون، تاریک از ظلم ابر
ابر شوم، ناجوانمرد
از سنگ و کوه بر نمی آد صدا
سیاهی نشسته بر جنگل
در شاخه ها می پیچید یک صدا
نغمه ها بر هوا خواست
می غرید ابر از رقص باد
آذرخش شعله زد بر جنگل
شعله ها، دود و خاکستر
شاخه ها، بر زمین
اما باز دوباره می روید
هزاران شاخه از خاکستر
ابر شوم، ناجوانمرد
از سنگ و کوه بر نمی آد صدا
سیاهی نشسته بر جنگل
در شاخه ها می پیچید یک صدا
نغمه ها بر هوا خواست
می غرید ابر از رقص باد
آذرخش شعله زد بر جنگل
شعله ها، دود و خاکستر
شاخه ها، بر زمین
اما باز دوباره می روید
هزاران شاخه از خاکستر
تقدیمی 2/5 فرزانگان به همه ی بچه های کوی دانشگاه - برنده ی ویژه ی جشنواره سرود بهمن 1378
و امسال شاهد باروری آن هزاران شاخه بودیم...